در نیواورلئان ، مدیسون واکر از اختلال هویت تجزیه (DID) رنج می برد و سعی می کند خودکشی کند. وی همراه با سایر بیماران توسط روانشناس دکتر الیزابت بارنز معالجه می شود. مدیسون مادری غریب دارد ، که یک زن متعصب مذهبی است و پدرش در کوچکی با او غفلت می کرد. وقتی مدیسون بیمارستان روانپزشکی را ترک می کند ، به آپارتمان قدیمی خود می رود. سپس او تصمیم می گیرد که خود را به مدت سی روز در آپارتمان حبس کند و انتظار دارد دلیل این همه آشفتگی را پیدا کند زیرا هیچ دوستی ندارد و شغلی ندارد. در روز سی ام ، مدیسون کشف مهمی در مورد دکتر بارنز و بیمارانش انجام داد.